اولا که یه مانگاعه (درواقع مانهوا)
خلاصه شو بگم یا نه؟ .... 👀
ولش 😂
...
تو این صحنه که براتون عکساشو میزارم؛
داستان ازین قراره؛
ولیعهد و خدمتکارش میرن سفر (سفر کاری)
حالا خدمتکاره نابغه ایه برا خودش ها 😎
بعد اینجا تو کالسکه ان روبه رو هم نشستن
که یه سنگ اینقدری 👌🏻 اندازه این 👈🏻 •
زیر چرخ کالسکه شونه
کاملا مشخصه چه اتفاقی میفته نه؟؟؟ 🤣
دیگه موقعیت از این خز تر نداریم 😂😂
بعد حالا راننده هه هم یجوری پرت میشه بالا که دورش خط کشیدم ببینینش 😂
حالا این هیچی..
تا بلند میشن بشینن سرجاشون یه سنگ کوچیکتر از اون که دیگه اندازه اینه 👈🏻 .
دوباره باعث میشه قبل ازینکه اصن بفهمن چیشده دوباره میفتن :/
😐
😐
😐
😐
😐
😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
جرررررررررررر 😂😂🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
بعد ازین اتفاق
1. دختره از خجالت سربه زیر میشه تا آخر راه
2. پسره کاغذ میگیره جلو صورتش تا آخر راه و دستش همونجور خشک میشه خلاصه کلا بدنش میگیره 🤣
حالا دیگه خودشو میزارم ببینین
اینا چون حق مترجماش ضایع میشه من متنو سانسور و پاک کردم ولی تو فهم داستان مشکلی پیش نمیاد 🤷🏻♀️🚶🏻♀️